سابقه وهدف : عزت نفس از فاکتورهای مؤثر در امر یادگیری است. کودکان مبتلا به فلج مغزی در امر یادگیری دچار مشکلات عدیده ای هستند، لذا بر آن شدیم تا نقش عزت نفس را در این خصوص ارزیابی نمائیم.
مواد روشها : این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی است که در نوجوانان پسر 15-11 ساله مبتلا به فلج مغزی در مرکز بهزیستی کودکان و نوجوانان استان تهران در سال 1377 انجام گرفته است. 28 نفر با توجه به معیارای انتخاب نمونه برگزیده شدندکه یکی از فاکتورهای این انتخاب میزان عزت نفس واحدها بر اساس تست کوپراسمیت و چک لیست مهارتهای مراقبت از خود برای جمع آوری دادهها استفاده شد. چک لیست مربوطه در دو مرحله یکی قبل از آموزش مهارتهای مراقبت از خود و سپس بعد از اجرای برنامه آموزشی مورد بررسی قرار گرفت. در این تحقیق به منظور تعیین پیشرفت فراگیری در هر گروه آزمایشی از آزمون t روج و بمنظور مقایسه دو گروه از آزمون t مستقل استفاده شد.
یافتهها : گروه عزت نفس پایین در کل عملکرد مراقبت از خود از میانگین 2/26 به 7/32 رسیده است و گروه عزت نفس بالا از میانگین 2/38 به 7/50 رسیده است که اختلافها معنی دار می باشد. گروه عزت نفس بالا میزان فراگیری بیشتری در تمامی حیطه های مراقبت از خود بجز حیطه تغذیه نشان داد.
نتیجه گیری و توصیهها : آموزش موجب ارتقای عملکرد خود مراقبتی در هر دو گروه عزت نفس بالا و پایین گشته، لیکن درگروه عزت نفس باال این اختلاف از نظر آماری بیشتر از گروه دیگر است.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |